کد مطلب:30760 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

بیرون کردن مدیران ثابت











مخالفان امام شیوه دیگری كه برای عدم تثبیت مدیریت كشور بكار گرفتند این بود كه اگر مدیری می توانست به حوزه كاری خود برسد و كار را آغاز می كرد با جار و جنجال، تبلیغات و آشوب او را بیرون می كردند. با این نمونه توجه كنید:

وقتی سپاه عایشه وارد بصره شدند عثمان بن حنیف از طرف امام حاكم بصره بود عثمان با آنان مذاكره كرد و نتیجه مذاكرات این شد كه عثمان نامه ای به امام بنویسد و خواسته های آنان را مطرح و منتظر جواب باشند ولی بعد از دو روز در یك حمله غافلگیرانه عثمان را دستگیر و ابتدا فرمان قتل او را صادر كردند ولی از خشم انصار ترسیدند و به عنوان شكنجه موهای سرش را به جای تراشیدن كندند!! محاسن و ابروها را نیز كندند و بشدت او را كتك زدند و سپس از شهر، خارج كردند.[1] عثمان در راه بازگشت در منطقه ای ذی قار با سپاه حضرت برخورد كرد كه به سوی بصره در حركت بود خدمت حضرت آمد و عرض كرد:

ای امام روزی كه مرا به بصره فرستادی محاسن، ابرو و موی سر داشتم ولی اكنون كه به خدمت تو رسیدم كوسه هستم؟!

امام فرمود: تو پاداش خود را خواهی یافت ولی تعجب من از اینجاست كه ابوبكر و عمر به قدرت رسیدند این گروه چیزی نگفتند، عثمان به قدرت رسید و هر چه دلش خواست انجام داد این گروه كاری نكردند ولی همین كه من به قدرت را بدست گرفتم و این گروه با من بیعت كردند و می دانند كه من از آن سه نفر كمتر نیستم در عین حال بیعت مرا شكستند و مردم را علیه من تحریك كردند.[2].









    1. كامل، ج 3، ص 216.
    2. كامل- ج 3، ص 226.